دخترسرزمین من

حجاب نشانه ی دختر سرزمین من است

دخترسرزمین من

حجاب نشانه ی دختر سرزمین من است

چـــــــــــــــــادر تو تلافی غروبی است...
که در آن روز به زور چادر ازسر زنان حرم پیامبر می کشیدند...
چادر تو میراث خون دلهای خیمه نشینان ظهر عاشوراست ..
و چادر سرکردنت به همین سادگی انتقام کربــــــــــــــــــلا ست....

بایگانی

10 ویژگی افرادبی حیا

شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۵۴ ق.ظ

روزی رسول خدا فرمود : «اهل تجاهر از بدترینِ مردم‌اند». پرسیدند: «اهل تجاهر چه کسانی‌اند ؟ رسول خدا پاسخ داد: اهل تجاهر، کسی است که شب، گناه می‌کند و خداوند، آن را می‌پوشاند؛ ولی او صبحْ هنگام، آن را برای مردم بازگو کرده، می‌گوید : «شب گذشته ، فلان کار و فلان کار را انجام دادم» و در نتیجه ، به دست خود ، پرده خدا را از روی خود می‌درَد.

10 ویژگی افراد بی حیا

در اهمیت حیا همین بس که امام علی _علیه السلام _در این باره فرمودند: «کسی که دین ندارد حیا ندارد»(۱)پس طبق فرمایش ایشان یکی از نشانه های نداشتن دین و ایمان بی حیایی است. اگر فرد باحیا را فردی بدانیم که فعل قبیح (فعل نابهنجار به معنی انجام دادن کاری که نباید انجام شود و ترک کردن کاری که باید انجام شود) را به احترام فرد ناظر(خود فرد، دیگران، فرشتگان، ائمه،خداوند) ترک می کند، در نقطه مقابل فرد بی حیا است؛ که از انجام دادن فعل قبیح، شرم نمی‌کند. بنابراین بی‌حیایی، یعنی مبادرت به کار قبیح در حضور دیگران، بدون هیچ گونه نگرانی.

در مذمت بی حیایی روایات بسیاری وجود دارد و عوامل متعددی سبب بی حیای فرد می شوند، که در مقالات قبلی به آن پرداخته ایم. در این نوشتار به بررسی ویژگی های روانشناختی افراد بی حیا می پردازیم:

 

۱_متاثر نشدن

 

گاه ممکن است کسی در خلوت به گناهی مشغول باشد و از این کار ناخرسند نبوده از نظر روانی هیچ احساس ناخوشایندی نداشته باشد. همین شخص اگر بداند که در منظر دیگران است، ممکن است با حالت انقباض (گرفتگی) و انکسار (آسیب‌پذیری) روانی رو به رو شود. به بیان دیگر شخص باحیا نسبت به نظارت و حضور دیگران حسّاس است؛ امّا شخص بی‌حیا نسبت به نظارت دیگران، به هیچ عنوان حسّاس نیست و از این که در حال انجام دادن رفتاری زشت دیده شود، ناراحت و نگران نمی‌شود. چنین افرادی، هیچ اهمّیت نمی‌دهند که در حضور دیگران چه می‌گویند و یا دیگران چه قضاوتی درباره آنان دارند. امام علی (ع) در رابطه با این افراد می فرمایند: «از بنده صالح خدا لقمان پرسیده شد: … بدترینِ مردم کیست؟ گفت: کسی که باکی ندارد مردم او را در حال انجام دادن کاری زشتی مشاهده کنند.»(۲)

 

۲_گستاخی و بی‌باکی 

 

ویژگی دیگر این گروه گستاخی و بی باکی آنان است که از آن با عنوان «جری شدن» یاد می‌شود. افراد باحیا، برای نظارت دیگران اهمیّت ویژه‌ای در نظر می‌گیرند و هنگام حضور آنان، پروا دارند و ملاحظاتی را در رفتارهای خود، رعایت می‌کنند؛ امّا فرد بی‌حیا  هیچ ارزشی برای حضور و نظارت دیگران، قائل نیست و هیچ پروایی از دیده شدن ندارد و لذا با گستاخی تمام در حضور دیگران به رفتار زشت، اقدام می‌کند. این گونه افراد، هرگز به جهت آنچه انجام می‌دهند دچار اضطراب نمی‌شوند. بخش مهمّی از روایات منقول از امامان معصوم علیهم‌السلام به این مبحث اختصاص دارد و در سخنان آنان  گاهی به رفتارهای زشت از این دریچه نگاه شده و این گونه رفتارها مورد بررسی قرار گرفته است.

 

۳_راضی بودن

 

ویژگی دیگر افراد گستاخ  «رضایت» آنان از انجام دادن فعل قبیح است.
افراد عادی شاید مرتکب فعل قبیح شوند؛ امّا معمولاً از انجام دادن آن  اظهار رضایت نمی‌کنند. رضایت از کار ناشایست ویژه افراد بی‌حیاست. اینان  نه تنها از آنچه کرده‌اند و می‌کنند متأثّر و شرمنده نمی‌شوند، بلکه نسبت به آن  راضی‌اند. به همین جهت در احادیث رضایت از گناه بزرگ‌تر از خودِ گناه دانسته شده است. ممکن است یک رفتار زشت در اثر بی‌توجّهی و غفلت و لغزش شخص صورت گیرد؛ امّا رضایت از آن نشانه بی‌اهمّیت بودن آن کار نزد وی است. رسول خدا می‌فرماید: «خداوند، بهشت را بر هر ناسزاگویِ بد دهانِ کم حیا حرام کرده است؛ کسی که باکی ندارد که چه می‌گوید و چه درباره‌اش می‌گویند»(۳)

 

۴_خرسند بودن 

 

ویژگی دیگر افراد بی‌حیا خرسند بودن آنان از انجام دادن کار ناشایست است. افراد بی‌حیا نه تنها از کاری که انجام می‌دهند، ناراحت نیستند بلکه از انجام دادن آن خرسندند. خرسندی از انجام دادن فعل قبیح ویژگی افراد بی‌حیاست. انجام دادن گناه زشت است و خرسند بودن از آن زشت‌تر. اگر کسی مرتکب خطا شود، ولی از آن خرسند نباشد شاید بی‌حیا نباشد؛ امّا کسی که مرتکب خطا می‌شود و از آنچه انجام داده خرسند نیز است، این نشانه بی‌حیایی اوست. ارتکاب قبیح همراه با شرمساری بهتر از خرسندی از ارتکاب آن است. در بخشی از روایات معصومان علیهم‌السلام به مسئله خرسندی از گناه، پرداخته شده و این امر مورد نهی قرار گرفته است. خرسندی  نشانه نبود غم و اندوه است. وجود حیا، انسان را نسبت به انجام دادن خطا حسّاس می‌کند و نسبت به خطای انجام شده غمگین و ناراحت. امّا اگر کسی نه تنها احساس ناراحتّی ندارد، بلکه خرسند نیز هست این ، نشانه گستاخی و بی‌حیایی اوست. امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید: «بپرهیز از خرسندشدن به گناه ؛ چرا که این کار ، بزرگتر از انجام دادن گناه است.»(۴)

همچنین امام علی(ع) می فرمایند: «کسی که از رذایلْ خرسند گردد، رستگار نمی‌شود»(۵)

 

۵_خندیدن

 

یکی دیگر از ویژگی‌های افراد بی‌حیا، خندیدن به هنگام ارتکاب کار قبیح است. برخی افراد بی‌حیا، به گاه خطا قهقه ای مستانه سر می‌دهند و بدین وسیله خوش‌حالی خود را آشکار می‌سازند. رسول خدا(ص)، این حالت را بدتر از خودِ گناه دانسته(۶) و می فرمایند: «هر که با لب خندان مرتکب گناه شود با چشم گریان، وارد دوزخ می‌شود.»(۷)

 

۶_کوچک شمردن خطا 

 

یکی دیگر از ویژگی‌های بی‌حیایی کوچک شمردن خطاست. کسانی حیا می‌کنند که خطا را بزرگ بشمرند؛ امّا افراد بی‌حیا خطایی را که قصد دارند انجام دهند و یا انجام داده‌اند، کوچک و ناچیز می‌شمُرَند. ممکن است فردی که در حقّ او خطایی انجام شده است از سرِ بزرگواری آن را کوچک شمُرَد تا به فرد خطاکار، آرامش دهد؛ امّا این که کسی خطایی را که خود مرتکب شده ناچیز شمُرَد نشانه بی‌شرمی اوست. به همین جهت، در روایات معصومان علیهم‌السلام نسبت به کوچک‌شماری گناه، حسّاسیت زیادی نشان داده شده است.

 

۷-تجاهُر (عَلَنی سازی) 

 

یکی دیگر از ویژگی‌های بی‌حیایی تجاهر به خطا، یا همان علنی‌سازیِ خطاست. افراد باحیا اگر بخواهند خطایی انجام دهند سعی می‌کنند آن را پنهانی انجام دهند و اگر ناخواسته آشکار شود و مورد سؤال قرار گیرند، انکار می‌کنند. پنهان سازی و انکار از نشانه‌های حیاست؛ امّا افراد بی‌حیا سعی در پنهان سازی نکرده، آشکارا اقدام به خطا می‌کنند. گاهی ممکن است ناخواسته خطاکاری افراد ناپیدا باشد. مثلاً شب هنگام، انجام شده باشد و دیگران از آن بی‌خبر باشند. در چنین مواقعی، برخی آنچه را پنهانی انجام شده برای دیگران بازگو می‌کنند و بدین وسیله، پرده‌ها را می‌درند. این نیز از ویژگی‌های بی‌حیایی است. روزی رسول خدا فرمود: «اهل تجاهر از بدترینِ مردم‌اند». پرسیدند: «اهل تجاهر چه کسانی‌اند ؟ رسول خدا پاسخ داد: اهل تجاهر، کسی است که شب، گناه می‌کند و خداوند، آن را می‌پوشاند؛ ولی او صبحْ هنگام، آن را برای مردم بازگو کرده، می‌گوید: «شب گذشته، فلان کار و فلان کار را انجام دادم» و در نتیجه ، به دست خود، پرده خدا را از روی خود می‌درَد.»(۸)

در روایت دیگری از آن حضرت آمده است: «همه امّت من بخشیده می‌شوند مگر اهل تجاهر، و از اقسام تجاهر این است.»(۹)
بنابراین گاهی کار خطا آشکارا انجام می‌شود و گاهی پنهانی؛ و آن گاه که پنهانی است، گاهی فرد خود به افشای آن می‌پردازد. در هر حال، فرد یا پرده نمی‌اندازد و یا پرده موجود را به وسیله گزارش کردن می‌دَرَد. چنین حالتی، ویژه افراد بی‌حیا و از زشت‌ترینِ کارهاست.

 

 ۸_افتخار کردن

 

ویژگی دیگر افراد بی‌حیا، افتخار کردن به انجام دادن کار خطاست. افراد باحیا اگر هم مرتکب خطا شوند، آن را مایه افتخار نمی‌دانند و لذا سعی در پنهان‌سازی و یا انکار آن خواهند کرد. کسانی که به خطاکاری خود، افتخار می‌کنند نه تنها شرم نکرده‌اند، بلکه در نهایت وقاحت به سر می‌برند. چیزی مایه افتخار است که ارزش به شمار آید. امّا چیزی که قبیح است، چگونه می‌تواند مایه افتخار باشد؟ بنابراین، کسی که آنچه را مایه ننگ است، مایه افتخار بداند، نشانه نهایت بی‌شرمی اوست. به بیان دیگر، انجام دادن کار قبیح، یک چیز است و افتخار کردن به آن، چیز دیگر. ممکن است کسی مرتکب فعل قبیحی شود، امّا به آن افتخار نکند. کار این شخص، نادرست است؛ ولی بدتر از آن، این است که به آنچه انجام داده، افتخار هم بکند. به همین جهت رسول خدا، افتخار کردن به گناه را بدتر از خودِ گناه دانسته است.

 

۹_بشارت دادن به خطا

 

یکی دیگر از ویژگی‌های بی‌حیایی این است که کار قبیح را مایه بشارت بدانند. بشارت و مژده، مربوط به جایی است که چیز ارزشمندی به دست آمده باشد و یا در حال به دست آمدن باشد. حال، اگر کسی کار خطایی انجام دهد و به دیگران بشارت دهد که توانایی چنین کاری را پیدا کرده است، این نهایت بی‌شرمی اوست؛ چرا که نه تنها از انجام دادن آن شرم نکرده و پس از عمل، شرمنده نشده و نه تنها آن را یک کار عادی ندانسته، بلکه چنان ارزشی برای آن قائل شده که آن را سزاوار بشارت دادن دانسته است.

 

۱۰_اصرار بر گناه و تکرار آن

 

یکی دیگر از ویژگی‌های بی‌حیایی، اصرار بر فعل قبیح است. که به معنای پشیمان نشدن از گناه و تکرار آن است. قرآن کریم کسانی را که نسبت به کردار زشت، حسّاس‌اند و پس از انجام دادن آن پشیمان می‌شوند و تکرار نمی‌کنند، ستوده است : «و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند و یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می‌افتند و برای گناهان خود طلب آمرزش می‌کنند. و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد و بر گناه، اصرار نمی‌ورزند با این که می‌دانند.»(۱۰)

امام صادق علیه‌السلام نیز به همین آیه استناد کرده و از مردم خواسته که بر کار حرام، اصرار نکنند. آن گاه در تفسیر آیه فرموده اند که این آیه، مربوط به کسانی است که وقتی متوجّه اشتباه خود می‌شوند، استغفار نموده، آن را تکرار نمی‌کنند.(۱۱) امّا کسانی که از انجام دادن کار ناشایست، احساس پشیمانی نکرده، استغفار نمی‌کنند، بلکه آن کار را تکرار می‌کنند، در زمره افراد بی‌حیا هستند. امام علی علیه‌السلام درباره رابطه اصرار بر گناه با بی‌حیایی فرموده است: «هر که اصرار بر گناه کند، بر کسب غضب پروردگارش گستاخ شده است.»(۱۲)

امام باقر علیه‌السلام، اصرار به گناه را در این می‌داند که فرد، پس از ارتکاب گناه، استغفار نکرده، نفس خود را به توبه وا ندارد. (۱۳) در چنین وضعیتی ، «تکرار» گناه رخ می‌دهد. به همین جهت، رسول خدا، اصرار بر گناه را بدتر از خود گناه می‌داند.(۱۴)در این جا مهمْ این نیست که گناه کوچک باشد یا بزرگ. خطای کوچک، اگر همراه با اصرار و تکرار باشد، نشانه بی‌حیایی است؛ ولی اگر خطای بزرگ، تکرار نشده، با استغفار همراه گردد، نشانه بی‌حیایی نخواهد بود. (۱۵)لذا رسول خدا فرموده است: «وای بر اصرار کنندگان! کسانی که بر آنچه کرده‌اند، اصرار دارند، حال آن که به اشتباه خود، آگاه‌اند.»(۱۶)

 

 

منبع: بر گرفته از کتاب پژوهشی در فرهنگ حیا_عباس پسندیده

 

پی نوشت:

۱_ بحار الا نوار، ج۷۸، باب ۱۹

۲_ قصص الأنبیاء ، ص ۱۹۷ ، ح ۲۴۸ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۳ ، ص ۴۲ . همچنین ، ر .ک : غررالحکم ودررالکلم، ح ۵۷۰۲

۳_الکافی، ج ۲، ص ۳۲۳؛ تحف‌العقول، ص۴۴

۴_ أعلام الدین، ص ۲۹۹؛ بحار الأنوار، ج ۷۸، ص ۱۶۱

۵_ غررالحکم ودررالکلم، ح ۱۰۷۰۵

۶_ کنزالعمال، ج ۴، ص ۲۶۱ (ح ۱۰۴۳۲)

۷_ ثواب الأعمال، ص ۲۶۶؛ تنبیه الخواطر، ج ۱، ص ۱۸؛ حلیه الأولیاء، ج ۴، ص ۹۶؛ جامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۶ (ح ۸۳۸۲)؛ الفردوس، ج۳، ص ۵۷۸ (ح ۵۸۱۰)؛ إرشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۸۵

۸_ حلیه الأولیاء، ج ۲، ص ۱۹۷

۹_ صحیح البخاری، ج ۵، ص ۲۲۵۴ (ح ۵۷۲۱)؛ صحیح مسلم، ج ۸، ص ۲۲۴؛ کنزالعمّال، ج ۴، ص ۲۳۹ (ح ۱۰۳۳۸)

۱۰_ آل عمران، آیه۱۳۵

۱۱_ الکافی، ج ۸، ص ۱۰

۱۲_ غررالحکم ودررالکلم، ح ۸۷۶۴

۱۳_ امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید: «الإصرار هو أن یذنب الذنب فلا یستغفر اللّه ولا یحدّث نفسه بالتوبه، فذلک الإصرار؛ اصرار، آن است که کسی گناه را انجام دهد، ولی استغفار نکند و به خود نگوید که باید توبه کند پس این، اصرار ورزیدن است.» (الکافی، ج ۲، ص ۲۸۸؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۱۹۸)

۱۴_ «أربعه فی الذنب شرّ من الذنب: الاستحقار، والافتخار، والاستبشار والإصرار؛ چهار چیز در گناه است که از خودِ گناه، بدتر است: کوچک شمردن، افتخار کردن، بشارت خواستن و اصرار ورزیدن.»(مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۴۹، ح ۱۳۲۲۲)

۱۵_ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله: «لیس کبیره بکبیره مع الاستغفار ولا صغیره بصغیره مع الإصرار؛ هیچ گناه کبیره‌ای با استغفار کردن، بزرگ نیست و هیچ گناه صغیره‌ای با اصرار ورزیدن، کوچک نیست.» مسند الشهاب، ج۲، ص ۲۰۴، ح ۷۵۲؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۰۴، ح ۷۹۷۰؛ الکافی، ج ۲، ص ۲۸۸)

۱۶_ مسند أحمد، ج ۲، ص ۵۶۵، (ح ۶۵۵۲)؛ کتاب الزهد، ابن مبارک، ص ۹۳، (ح ۳۲۵)؛ الأدب المفرد، ص ۱۲۰؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۴۴ (ح ۹۴۲)؛ کنزالعمّال، ج ۳، ص ۱۶۴ (ح ۵۹۷۶)

 

  • نرجس ضافی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی