دخترسرزمین من

حجاب نشانه ی دختر سرزمین من است

دخترسرزمین من

حجاب نشانه ی دختر سرزمین من است

چـــــــــــــــــادر تو تلافی غروبی است...
که در آن روز به زور چادر ازسر زنان حرم پیامبر می کشیدند...
چادر تو میراث خون دلهای خیمه نشینان ظهر عاشوراست ..
و چادر سرکردنت به همین سادگی انتقام کربــــــــــــــــــلا ست....

بایگانی


پرورش باید به عنوان اصلی‌ترین وظیفه آموزش و پرورش مد نظر قرار گیرد. هدف از پرورش نیز انسان‌سازی است یعنی پرورش انسانی که دین در تمام وجوه زندگی‌اش جلوه‌گر باشد. اگر بخواهیم ریزتر شویم باید گفت موقعی در امر پرورش موفق خواهیم بود که یک شخص بتواند تعریف درستی از خود، خدا، انسانهای دیگر، طبیعت و نحوه ارتباط با آنها پیدا کند و به طور کلی دو چیز مانع تحقق  این هدف است: شبهات علمی (عدم علم) و شهوتهای عملی (عدم عمل). یکی از وظایف اصلی حوزه‌های علمیه، بر طرف کردن شبهات دینی است مع الأسف هنوز بسیاری از وجوه اجتماعی- سیاسی دین در هاله‌ای از تاریکی قرار دارد. شاید بتوان چهار علت اصلی برای آن ذکر کرد:

-     بعلت عدم تحقق حکومت اسلامی در طی قرون متمادی، کاربردی برای بسیاری از نظرات اجتماعی- سیاسی نبوده و بالتبع نظریه‌پردازی در این حوزه با توجه به عدم کاربرد آن بدون توجیه بوده است. اینچنین بوده که بسیاری از علما مفاهیم اجتماعی- سیاسی را تا ظهور منجی معطل می‌دانسته‌اند.

-     هدف اصلی تأسیس حوزه‌های علمیه فراموش گشته و نوعی جامعه گریزی رواج یافته است. بسیاری نه برای هدف غایی هدایت جامعه بلکه برای خودسازی عجین با نوعی زهد و رهبانیت به حوزه روی می‌آورند. باید توجه داشت که یک شخص می‌تواند برای کمال خود به احتیاط عمل کند ولی یک مربی نمی‌تواند قومش را به احتیاط دعوت کند.

-         نوع زندگی طلبگی باعث گشته که بسیاری از نخبگان مؤمن نیز از پیوستن به حوزه سرباز زنند.

-     در گذشته نگرش مکتبی به دین رواج داشته است. به این معنا که این جمله زیاد به گوش می‌رسید که «اسلام علم اقتصاد ندارد بلکه مکتب اقتصادی دارد یعنی فقط چهارچوبها را تعیین می‌کند». این نوع نگاه باعث می‌شد که حوزه فتوا - محور باشد نه برنامه – محور. خوشبختانه در سالهای اخیر این رویکرد حداقل در لایه‌ای از حوزه تغییر کرده و جنبش تولید علم (جنبش نرم‌افزاری) در علوم انسانی امیدهای زیادی بوجود آورده است.

ممکن است رابطه بین عدم علم و بحث مورد نظر مشخص نباشد. مثالی این موضوع را روشن می‌کند:

مسأله امر به معروف و نهی از منکر را در نظر بگیرید. روزگاری به اسم این موضوع، پسرانی را که لباس آستین‌کوتاه می‌پوشیدند را می‌گرفتند و مورد آزار قرار می‌دادند. حالا با گذشت حدود بیست سال از این جریان، خنده‌دار بودن موضوع مشهود است. چرا قبلاً چنین می‌شد؟ برای اینکه آمرین به معروف و ناهیان از منکر، افرادی معمولی بودند نه افرادی با این تخصص. آیا پوشیدن لباس آستین‌کوتاه از نظر اسلام حرام بود؟ با فرض حرمت، آیا ارتکاب این حرام مستوجب تعزیر است؟ با این فرض، چه کسی حق اجرای این حد را داراست؟

در مورد مسأله حجاب نیز مسائل حل نشده (یا لااقل تبیین نشده) بسیاری وجود دارد:

- حد حجاب کجاست؟ مثلاً برخی علماء یک انگشتر ساده را هم زینت می‌دانند و برخی دیگر خیر.

- سن تکلیف خانمها کی است؟ گرچه عمدتاً 9 سال تمام قمری را سن تکلیف دختران قلمداد کرده‌اند ولی بررسیها نشان داده است که دختران در مملکت ما حدود 13 سالگی به بلوغ می‌رسند.

- قبل از سن تکلیف چه الزاماتی برای دختران باید بوجود آورد.

- رابطه حجاب با عرف چگونه است؟ آیا تعریف یک الگوی پوشش برای کل کشور درست است؟ مثلاً اگر در دوره رسول الله، زنان ساده روستایی که پوششی طبق عرف جامعه خود داشتند مورد مذمت قرار نمی‌گرفتند (و حجاب آنها قابل قبول تشخیص داده می‌شده) حال آنکه ظاهراً با مقایسه با معیارهای دینی بی‌حجاب تلقی می‌شده‌اند آیا امروزه اگر مثلاً عرف قسمتی از موی جلوی سر را به رسمیت شناخت حق داریم حکم به حلیت آن دهیم؟

- با بی حجابان چه باید کرد؟ آیا در عصر پیامبر و ائمه نیز وجود داشته؟ آیا ایشان نیز تعزیر می‌کردند؟

- در قرآن به ضرورت وجود یک تشکیلات برای امر به معروف و نهی از منکر تصریح شده اما یک آمر به معروف و ناهی از منکر چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ چه آموزشهایی باید ببیند؟ جایگاه آن در حکومت اسلامی کجاست؟

- حد رابطه دختر و پسر کجاست و آیا ترسیم یک دانشگاه اسلامی با این دید ممکن و لازم است؟

برای حسن ختام این بحث به حدیثی از معصوم اکتفا می‌کنم  که «اگر کسی بدون علم، به عمل برخیزد بیش از آنچه که اصلاح کند، فساد خواهد کرد».

 

در ادامه به به ارکان مختلف مسأله پرورش می‌پردازیم.

پرورش چند رکن دارد: مفاهیم مورد تعلیم، مربی، متربی و محیط پیرامون متربی.

حال به تفصیل در مورد آنها سخن خواهیم راند:

o    مفاهیم مورد تعلیم: معقول است در امر تعلیم، ابتدا نگاه برون دینی داشت و سپس درون دینی. متأسفانه در بسیاری از جاها هنوز اصول اسلام را تبیین نکرده، به بیان احکام می‌پردازیم. مثلاً هنوز معاد را ثابت نکرده بچه‌ها را از جهنم می‌ترسانیم. هنوز ارزش انسان را متذکر نشده امر به حجاب می‌کنیم. درد ناشی از فقر متونی که به طور متعادل به امر آموزش دین بپردازد سالیان دراز است پیکر جامعه را آزار می‌دهد. اگر انسان مختصری با روح آنچه مد نظر دین است آشنایی پیدا کند می‌فهمد منابع اصیل اسلام از مفاهیمی چون ارزش علم و عالم، ارزش تفکر و تبصر، خود باوری، اعتماد به خدا، عزت نفس، اراده، توکل، صبر و از همه مهمتر امید سرشار است. متأسفانه حتی عرفان مصطلح بسیار عجین با تصوف گشته و ادبیات اسلامی ما بعضاً با روح دین تضاد دارد. با کمی بررسی متوجه می‌شویم کم نیستند متون به اصطلاح اسلامی که نتیجه‌ای جز یأس به همراه ندارند. واضح است که اگر به اسم دین، روح رهبانیت در جامعه تزریق شود همان افیون ملتها خواهد بود.

آموزش کنونی در بسیاری موارد، از خدا موجودی رعب‌آور در اذهان بچه‌ها می‌سازد که تا وقتی بچه هستند (تا اواخر دوره راهنمایی) از آن می‌ترسند و پس از بلوغ، کمکم در برابر آن عصیان می‌کنند. دین در نظر بسیاری از بچه‌ها یک سلسله حصار و محدودیت سخت و زندگی دینی، یک زندگی پر مشقت و انسان مؤمن انسانی غیرعادی تلقی می‌شود. بعلاوه، مفاهیم مقدس فقط برای باز کردن قفلهای آن جهان کارساز خواهند بود و در این جهان هیچ اثری ندارند. دین توجیه علمی ندارد و پیشینیان چون علت بسیاری از پدیده‌ها را نمی‌دانستند ناچار به انتساب آن به ماوراء بوده‌اند. همچنین چون دنیا مزرعه آخرت است تا در دنیا هستیم امکان این وجود ندارد که نتیجه کارهایمان را ببینیم و ... .

اگر ما دقیقاً و مستقیم و با همان شدت، روی مفاهیمی که قرآن تأکید کرده انگشت بگذاریم و با همان روشی که پیامبر مردم را به دین هدایت می‌کرده، ما نیز هدایت کنیم قطعاً نتیجه شگرفی خواهد داشت. متأسفانه در بسیاری از جاها چون جواب درست و حسابی برای پرسشهای دینی بچه‌ها نداریم، ناچار حس کنجکاوی و روحیه حق طلبی آنها را خاموش می‌کنیم.

o    مربی: واضح است که شخصیت مربی در امر تربیت، نقش اساسی دارد چون متربی به مربی به عنوان غایت تربیت می‌نگرد. اگر مربی خود به مفاهیم مورد تعلیم تقید نداشته باشد، متربی احساس فریب خواهد کرد.

به طور کلی مربی باید دارای ویژگیهای زیر باشد:

-   ویژگیهای ظاهری: مربی باید خوش چهره، خوش برخورد، صبور، دارای فن بیان و روابط عمومی بالا باشد.

-   ویژگیهای رفتاری: در یک کلام خود عامل به مفاهیم مورد تعلیم باشد تا برای متربیان نقش الگو داشته باشد.

-  ویژگیهای علمی: مربی باید به مسائل دینی و تربیتی اشراف لازم را داشته باشد. قادر به پاسخگویی به سؤالات دینی دانش‌آموزان، اهل مطالعه و تفکر، توانا در بوجود آوردن بحث‌های مختلف و اداره و مدیریت بحث و آشنا با روانشناسی دانش‌آموزان در سنین مختلف باشد. بعلاوه باید در شناسایی و بارور ساختن استعدادهای دانش‌آموزان توانا باشد.

در عمل در بهترین حالت فقط به ویژگی دوم اهمیت داده می‌شود یعنی آنچه مد نظر قرار می‌گیرد این است که مربی آدم خوبی باشد. ولی اگر مربی به لحاظ شخصی آدم خوبی باشد ولی قدرت انتقال مفاهیمی که بدانها پایبند است را به دیگران نداشته باشد، فایده چندانی نخواهد داشت.

o    متربی: رکن بعدی خود متربی است. متربیان در خانواده‌های مختلف پرورش یافته‌اند و لذا در مورد امری که در نظر بسیاری از دانش‌آموزان بدیهی است ممکن است برخی دانش‌آموزان تردید جدی داشته باشند. به هر حال این مطلب که تک‌تک انسانها در پیمودن مسیر تکامل مختارند کمک می‌کند که در امر تربیت انتظار صددرصد نداشته باشیم.

o    محیط پیرامون متربی: در منابع دینی، به «همنشین» اهمیت فوق‌العاده‌ای داده شده است. همنشین در حالت کلی بیانگر محیط پیرامون متربی است. اعم از دوستان، اقوام، کتب، مجلات، فیلمها و ... . واضح است که متربی تنها از تربیت مورد نظر ما متأثر نمی‌شود بلکه دیگران نیز مشغول تبلیغ هستند. به خصوص دانش‌آموزان به انسانهای موفق (از دید خودشان) به عنوان الگو می‌نگرند که اغلب، طیف بازیگران، ورزشکاران و هنرمندان را شامل می‌شود.

این دقیقاً پاشنه آشیل فعالیتهای فرهنگی است. باید یک نهاد واحد، متولی امور فرهنگی کشور باشد. ظاهراً شورای عالی انقلاب فرهنگی با همین هدف تشکیل یافته است. این نهاد به همه نهادهای فرهنگی از جمله آموزش و پرورش، دانشگاهها (وزارت علوم تحقیقات و فناوری؛ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی؛ دانشگاه آزاد اسلامی؛ دانشگاه پیام نور؛ دانشگاه جامع علمی ‌و کاربردی؛ دانشگاههای غیر دولتی؛ مراکز آموزش عالی وابسته به سازمانهای دولتی)، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (سازمانها و معاونتها؛ اداره کل استانها؛ رایزنی‌های فرهنگی)، مراکز تبلیغ و تحقیق اسلامی‌(پایگاه‌های عمومی‌اسلامی؛ قرآن مجید؛ اهل بیت؛ حوزه‌ها، مؤسسات و مراکز دینی و اسلامی‌؛ مراسم مذهبی شامل مدیحه و نوحه)،  پایگاه‌های اطلاع رسانی (صدا و سیما، رادیو، جراید)، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری(موزه‌ها؛ میراث فرهنگی استانها؛ مجموعه‌های فرهنگی و تاریخی)، انتشارات، سازمان تربیت بدنی، سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان ملی جوانان، جهاد دانشگاهی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی‌، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی‌ایران، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، سازمان حج و زیارت، سازمان بازرگانی (نظارت بر ورود محصولات فرهنگی از خارج) باید خط دهد تا همه با هم و همسو حرکت کنند و تضادها پدیدار نشوند. تا وقتی آموزش و پرورش دانش‌آموزان دختر را توصیه به حجاب می‌کند، همان موقع صدا و سیما در حال پخش سریالی نباشد که نقش اول آن خانمی ‌است که به غایت آرایش نموده است. این تضادها موجب سست شدن اعتقادات دانش‌آموزان خواهد شد، دیگر از مربیانشان حرف شنوی نخواهند داشت و حرفهای آنها را دروغ می‌پندارند. شاید تا دوره راهنمایی بتوان دانش‌آموزان را با هر حربه ای مسلمان بار آورد اما وقتی وارد دبیرستان می‌شوند و تضاد‌ها را درک می‌کنند دیگر مهار آنها بسیار سخت می‌شود. بعلاوه همنشین بد باعث می‌شود که سیما و سیرت انسان کم‌کم تغییر کند. قبح بسیاری از چیزها ریخته شود. خوب خاطرم هست که تا ده سال پیش جوانها با این قیافه‌هایی که حالا درست می‌کنند بیگانه بودند. وقتی ماهواره شیوع پیدا کرد و متأسفانه تلویزیون فیلمهایی را از جامعه منحط غربی نشان داد کم‌کم همه چیز عادی می‌شود. باید سازمانی همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی یک دکترین (نظام‌نامه) فرهنگی تدوین و همه سازمانها و نهادهای تابعه را ملزم به اجرای آن کند. خوب است تربیت مربیان فرهنگی به عنوان قاعده هرم فرهنگی کشور نیز بر عهده این نهاد گذاشته شود. متأسفانه تقریباً هیچ خروجی قابل ذکری از این نهاد عریض و طویل در جامعه مشاهده نمی‌شود.

با مطالبی که ذکر شد بدیهی است بسنده کردن به درسی با عنوان پرورشی و گزینش معلم آن از همان کانال گزینش معلمان دیگر برد بسیار بسیار ناچیزی خواهد داشت. بسیاری اوقات تلقی که از این درس وجود دارد تلقی است که از یک درس تربیت بدنی یا هنر وجود دارد. و اما راه‌حلها:

×  تعریف یک ساختار فرهنگی که رأس هرم آن نهادی همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی‌ و قاعده آن مربیان فرهنگی باشند. کلیه فعالیتهای فرهنگی مدارس اعم از بازدیدها و اردوها زیر نظر مجمع پرورشی (متشکل از مربیان فرهنگی) خواهد بود.

×   بررسی بسیار عمیق امر به معروف و نهی از منکر: جهل، مادر همه بدبختیهاست.

×  بصری کردن آموزش مسائل دینی تا حد امکان: یکی از اصلی‌ترین راههای تهاجم فرهنگی استفاده از محصولات بصری و سماعی است. چرا ما نیز از این حربه استفاده نکنیم؟ تجربه سریالهای موفقی چون روایت عشق، مریم مقدس یا سریالهای ماه مبارک رمضان و تأثیرگذاری مقطعی آنها نشان می‌دهد اگر تداوم داشته باشد، اثر ماندگاری خواهد داشت. آموزش و پرورش باید آموزه‌های مورد نظر خود را تعریف کرده و سفارش ساخت بدهد. بعلاوه می‌توان درسهای دینی (مثل آموزش نماز، وضو، ...) را با نمایش و پخش فیلم به طور ماندگارتری آموزش داد.

×  تقویت اعتقادات اسلامی دانش‌آموزان: اعتقاد باعث عمل می‌شود. دانستن تنها، باعث عمل نمی‌شود (به طور مثال همه می‌دانند که چیپس برای بدن انسان ضرر دارد اما تا زمانی که دانش‌آموزان را به کارخانه آن نبرده یا در آزمایشگاه‌ها آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار ندهند و مضرات آن را به طور مستقیم نبینند از خوردن آن ابایی ندارند. صرف دانستن مضرات چیپس باعث ترک خوردن آن نمی‌شود).

×  اجباری نبودن نماز در مدارس: نماز اجباری آموزش عملی نفاق است. اجباری کردن نماز حلاوت آن را از میان می‌برد. اجباری کردن یک امر عبادی در سطح جامعه معنایی ندارد. دستوراتی هم که برای وادار کردن فرزندان به نماز توسط پدر و مادر وارد شده چند مرحله‌ای است و در جای خود نیاز به تحلیل دارد. روش درست این است که:

o    ساعت نماز هیچ جذابیت دیگری وجود نداشته باشد، در ساعت نماز هیچ توپی در حیاط مدرسه نباشد، جلسه پرورشی یا هر جلسه یا کلاس دیگری برپا نباشد. یک عده که حتماً نماز می‌خوانند، یک عده هم اصلاً نمی‌خوانند، تکلیف این دو دسته که مشخص است. می‌ماند یک عده که بینابین اند. برای جذب آنها و برای اینکه نماز بخوانند باید جذابیت‌های دیگر را از بین برد.

o       بر قراری نماز جماعت ظهر و عصر در اول وقت بین ساعت کلاس معلم با توافق معلمان و دانش‌آموزان

×  فرار از چادر و یا در نهایت اکتفا نمودن به چادر عربی و حتی حجاب نادرست با مقنعه ... مسأله‌ای است که در بین دختران وجود دارد. بد حجاب ظاهر شدن دانش‌آموزان در طول تابستان مشخص نمود که ترفند کسر نمره ‌انضباط چندان مؤثر نبوده ‌است و یا لااقل به حل ریشه‌ای مشکل کمکی نمی کند. و اما راه حل مسأله:

o       تعریف معیار حجاب (و معرفی الگوی حجاب)

o       آموزش فلسفه حجاب

o       معرفی مضرات مصداقی بی‌حجابی (از طریق رمان و فیلم)

o       تهیه و ارائه پوشاک مناسب با حجاب به دانش‌آموزان و جلوگیری از تهیه و توزیع پوشاک بد حجاب

o       آموزش خانواده‌ها

o       ارائه کمک هزینه خرید چادر به دانش‌آموزان کم بضاعت

×  آموزش عملی احسان به دانش‌آموزان: به طور مثال جمع آوری کمکهای نقدی و غیر نقدی برای ایتام، دانش‌آموزان بی‌بضاعت در شروع سال تحصیلی، ماه مبارک رمضان، اعیاد نوروز با کمک اولیای خیر و برخی نهادهای خیریه

 یزدخواستی

 

  • نرجس ضافی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی